متن اثر:
زرد ها بی خود قرمز نشده اند
قرمزی رنگ نینداخته است
بی خودی بر دیوار
صبح پیدا شده از آن طرف کوه "ازاکو" اما
"وازنا" پیدا نیست
گرته ی روشنی مرده ی برفی همه کارش آشوب
بر سر شیشه ی هر پنجره بگرفته قرار.
وازنا پیدا نیست
من دلم سخت گرفته است از این
مهمانخانه ی مهمان کش روزش تاریک
که به جان هم نشناخته، انداخته است:
چند تن خواب آلود
چند تن ناهموار
چند تن ناهشیار
نقد عملی:
در بند اول شعر "برف" شاعر با توصیف از راه رسیدن صبح کار خود را آغاز می کند